خانواده دختران شکست خورده زنان

[ad_1] مادرم گفت: "عشق با میکروفون صحبت کن." پدرم میکروفون کوچکی را به من داد که مستقیماً به سمعک مادرم وصل م

توسط ETELARESANKHABAR در 12 دی 1400
[ad_1]

مادرم گفت: "عشق با میکروفون صحبت کن."

پدرم میکروفون کوچکی را به من داد که مستقیماً به سمعک مادرم وصل می شد. یک لحظه نفسم را حبس کردم، این سرگیجه را متوقف کرد، سپس پشت سرم را مالیدم، به امید اینکه درد را تسکین دهم. فکر کردم ما چه زن و شوهری هستیم که قلبم در این تجلی جدیدم خیلی تند می تپد. هر دوی ما میراثی را از دنیایی که زمانی می شناختیم از دست دادیم. ما هر دو، تصور کنید، ترسیده و تنها هستیم. من مطمئنا بودم اما والدین من انگلیسی بودند و ما در مورد احساسات سخت یا ناخوشایند صحبت نمی کردیم مگر اینکه مجبور شوند - و ما می توانستیم خیلی تحمل کنیم.

روی منو تمرکز کردم.

پستو با فوم شروع کردم.

مادرم سرش را کج کرد و روی چیزی در دوردست تمرکز کرد، طوری که گربه ها نور را در سایه ها دنبال می کنند.

در سال‌های جوانی، مادرم وحشی بود - باغ‌ها را حفر می‌کرد، در کوه‌ها کمپ می‌زد، شب‌ها را در کلیسایش می‌گذراند تا به بی‌خانمان‌هایی که در آنجا سرپناهی پیدا کردند کمک کند. بزرگ شدن در لندن در طول جنگ به او این ذهنیت را داد که "شما می توانید ما را بمباران کنید، اما ما هنوز بیرون می رویم". اما حالا، از جمله، او در عین حال ناشنوا و نابینا می شد و من به میشیگان بازگشته بودم تا چشم و گوش او باشم. یا من امیدوار بودم.

بعد از اینکه روح مادرم را به ارث بردم، به دنیا سفر کردم، جعبه سواری کردم، تا چهار صبح بیرون رفتم و رقصیدم، به زندانیان آموزش دادم، ازدواج کردم و سپس از یک ستاره کوچک راک طلاق گرفتم، به مدت 25 سال در Lower East Side زندگی کردم، در محله های سخت تدریس کردم. برای نیازمندان ایستاد. اما اکنون در میشیگان، یک جراحت قدیمی سر که به درستی بهبود نیافته بود، ناگهان زندگی من را تباه کرد. درد طاقت‌آور، سرگیجه، از دست دادن حافظه خیره‌کننده، روزهای بی‌خوابی و بی‌خوابی را تجربه کردم. ناگهان به جای رفتن به خانه نزد مادرم، به شدت به مادری نیاز داشتم.

اما مادرم نمی توانست بیشتر از من به من کمک کند.

فقط 41 مایل بین ما فاصله بود - و با این حال نمی توانستیم به هم برسیم مگر اینکه پدرم رانندگی می کرد. هر روز زنگ می زدیم، همه سعی می کردند به دیگری کمک کنند، اما فکر می کنم ما هم دیگری را ناامید می کنیم. از آنچه در بدنم رخ می داد وحشت داشتم، از مادرم می خواستم آخرین اکتشافات در مورد آسیب های سر را بررسی کند و از طرف من با پزشکان صحبت کند. به همین ترتیب، او دختری می خواست که بتواند در سن خودش از او مراقبت کند - که بتواند برای یک فنجان لیوان و گفتگوهای طولانی بیاید، که بتواند او را به خرید ببرد و برای مانیکور به او بپیوندد، غذا بیاورد، بنابراین آشپزی انجام می شد. در حال حاضر یک چالش

در حالی که روی مبل مخملی قهوه ای رنگم دراز کشیده بودم، در حالی که افکارم از زیر پا گذاشتن مغزم تیره شده بود، در مقابل دوستان تلفنی گریه کردم: "من دختر بدی هستم." "مادر من به من نیاز دارد."

[Jawahir Al Naimi/Al Jazeera]

این یک حقیقت غیرقابل انکار بود: او این کار را کرد.

من این را حدس زدم، اما آن را می دانستم زیرا او اغلب به من می گفت.

او گفت: «کلیسا در حال فروختن است. «من باید تمام لباس‌هایی را که دیگر مناسب نیستند، مرتب کنم. از تو می خواهم که بیایی و به من کمک کنی.»

یا، "ناخن هایم به هم ریخته است و پدرت نمی تواند من را این هفته به لیزا ببرد. کاش می توانستی با من رانندگی کنی.»

یا، "امشب با عمو دیوید و خاله زینا میریم بیرون. خیلی خوب می شود اگر بتوانید به ما بپیوندید." صدایش سنگین از حسرت و عشق بود.

گوش دادم، سینه ام را سفت کردم، شکمم را سفت کردم و تلاش کردم تا ناراحتی خود را از بی عدالتی زندگیم حفظ کنم. مادرم منتظر بود تا حالم خوب شود تا بتوانم به او کمک کنم. و من اینجا بودم و منتظر پسرعمویم بودم که مرا به فروشگاه ببرد تا بتوانم دستمال توالت تهیه کنم زیرا رانندگی غیرممکن بود، یا همسایه ام مرا نزد دکترم می برد تا در مورد مسیرهای عصبی مغزم کمک کند.

بارها به مادرم گفتم: «خیلی متاسفم». "کاش می توانستم همه این کارها را برای تو انجام دهم. و بیشتر."

او گفت: "اوه، عزیزم" و ناامیدی فروکش کرد. "البته که انجامش میدی."

و در آن لحظات می دانستم که مادرم به شدت مرا دوست دارد. عشقی که شک داشتم لیاقتش را دارم.

بعد یک روز، وقتی کار او و پدرم تمام شد و من دوباره عذرخواهی کردم که نتوانستم به خانه آنها برسم، مادرم با مهربانی و محبت با من دست داد: "نگران نباش عشقم. من هم مادرم را ناامید کردم.»

وقتی مادر و پدرم از لندن مهاجرت کردند، مادر عزیزش را پشت سر گذاشتند. چند ماه پس از اقامت در آمریکا، پس از چند نامه و چندین تماس تلفنی، مادرش بر اثر سکته قلبی درگذشت.

او اغلب در حالی که بزرگ می‌شدم، شکایت می‌کرد: «نباید او را ترک می‌کردم».

"فکر می کنی ترک انگلیس مادرت را کشت؟" این نوع تفکر در ذهن جوان من بسیار جادویی بود. نیروی بالقوه کشنده غفلت از یک دختر.

او گفت: «او به من نیاز داشت. او به من نیاز داشت و من او را گرفتم.

[Jawahir Al Naimi/Al Jazeera]

و در نهایت، اینجا اثبات حقیقت اولیه من است: من دختری بودم که مادرم دوستش داشت، اما نه دختری که او به آن نیاز داشت.

من تلاشم را برای بهبودی مضاعف کردم، فشار خیره‌کننده‌ای بر بدنم وارد کردم، اضطرابم را به بهشت ​​فرستادم، تلاش کردم آنچه را که پزشکانم فقط می‌توانستند مرا به آن سوق دهند سرعت بخشم: سلامتی. و بهتر شدم در نهایت درد ناپدید شد، سرگیجه فروکش کرد و من بیش از سه ساعت در شب شروع کردم به خوابیدن. اما تحریف عصبی درک من از جهان و روشی که هوای مرطوب مغزم را ضخیم می‌کرد، همچنان در حالت گاز بود و رانندگی را دشوار می‌کرد.

در روزهای سخت هر روز کارت هایی می فرستادم که هر کدام یک آرزوی خاص برای مادرم داشت. در روزهای خوب، در اولویت قرار گرفتن با پدر و مادرم بودم. زمانی که آنجا، در میان مه غلیظ و سنگین مغزم، لباس ها را با شانل شماره 5 برای لک مرتب کردم، مطمئن شدم آرایش او با رنگ پوستش مطابقت دارد، جعبه جواهراتم را مرتب کردم تا بتواند چیزهایی را با لمس پیدا کند، تمام تلاشم را کردم تا داستان‌های جالبی از زندگی‌ام می‌سازم و به داستان‌های او گوش می‌دهم - هم داستان‌هایی که برای پنهان کردن غمش گلدوزی می‌کرد و هم آن‌هایی که حاوی حقیقت درباره او بودند.

وقتی زمان رفتن فرا رسید، مادرم به طرز ناخوشایندی نزدیکم ایستاد تا بتواند بخشی از صورت من را ببیند. سمعک هایش وزوز کردند. چشمانش پر از قدردانی شد.

او مانند مادری برای یک دختر سالم گفت: «روزگار فوق العاده ای داشتم. "با تشکر از شما عزیزم."

پدرم با شوق گفت: «هر وقت خواستی برگرد.» مثل پدر دختری که می تواند از روی هوس سوار ماشین شود.

از کمک کردن راحت شدم، اما فشار را در قلبم احساس کردم که دوباره این کار را انجام دهم. و آیا می توانستم؟ ناتوانی در به کار بردن مداوم عشقی که احساس می‌کردم مرا به ستوه آورده است.

با نزدیک شدن به مرگ مادرم سال ها بعد، وضعیت سلامتی من بیشتر شد، اما رانندگی همچنان مشکل بود. در هفته های اخیر، تخت او را در اتاق غذاخوری پدر و مادرم و خانواده ام گذاشتیم و من شیفت های 24 ساعته را عوض کردم. دوستان داوطلب شدند تا با من رانندگی کنند در حالی که من نمی توانستم. آن موقع می‌دانستم که می‌توانم اجازه دهم احساس گناهم مرا از نیازهای فوری مادرم جدا کند، یا می‌توانم آن را در شاخه‌ها و ریسمان بپیچم و لانه کنم تا زمان تبدیل شدن به خانه‌ام برسد. من دومی را انتخاب کردم. یک بار در خانه، مادرم را حمام کردم، تخم‌مرغ‌هایش را پختم، پاهایش را ماساژ دادم، داستان‌هایش را خواندم، در حالی که روی صندلی نرم مورد علاقه‌اش نشسته بود، با او رقصیدم و به افکار او درباره مرگ خشونت‌آمیزش گوش دادم.

یک روز قبل از اینکه به خانه بروم خداحافظی اش را بوسیدم و گفتم: «الان می روم. اما من تو را در قلبم خواهم داشت."

چشمانش گشاد شد.

او با خوشحالی بسیار گفت: "و من تو را در قلب خود خواهم داشت." سپس مکث کرد. سپس، "آیا شما دختر من هستید؟"

البته داروها همین را گفتند. اما وقتی پتو را دور شانه هایش پیچیدم و پرده ها را بستم، نیش خوردم.

[Jawahir Al Naimi/Al Jazeera]

و با این حال، در یک روز متفاوت، این یک چیز دیگری است که مادرم به من گفت، موهای صورتم را شانه کرد، ناخن‌هایش، یک مانیکور فرانسوی عالی: «خیلی خوشحالم که تو دختر من هستی. من چیزی را برای تو تغییر نمی دهم.»

بالاخره من بودم که مادرم را پیدا کردم. پدرم را بیدار کردم، بر او نماز خواندم، سپس بدنش را غسل دادم و او را با روغن مسح کردم و پدرم دوستان و خانواده را صدا زد. تنها با او، در آن نور مه آلود صبح، در حالی که دست های رنگ پریده و جمع شده اش را می شستم و لباس خوابش را با گل بلند می کردم - همان لباسی که چند ماه قبل در یک سفر نادر خرید به او کمک کرده بودم انتخاب کند - در حالی که پاهایش را حمام می کردم، طناب را حس کردم. اطراف لانه گشوده شد و من آماده شدم تا توبه تأخیر خود را درهم بشکنم.

اما او نیامد.

در عوض، من غرق عشق بودم - برای خودم و مادرم: ما هر دو سخت تلاش می کنیم. من مادرم را فریب نداده بودم. شاید نتونستم همه چیزهایی که او نیاز داشت و آرزویش را داشت فراهم کنم، اما کدام مادر قادر است همیشه همه چیز باشد؟ اگر سالم بودم، آیا می توانستم تمام نیازهای او را برآورده کنم؟ آه، عشق من، مادری که اکنون در من زندگی می کند، تکرار کرد - و سرانجام کلمات سلولی شدند: خیلی خوشحالم که تو دختر من هستی.

گاهی بخشش غیرمنتظره در زیر بزرگترین ناامیدی وجود دارد. بخششی، آنقدر شیرین و خشن که هر چه را که قبلا بوده محو می کند و فیض را جایگزین آن می کند. و همانطور که برای آخرین بار موهای ریخته شده مادرم را شانه زدم، احساس کردم که خط مشترک ما از دختران افتاده پرت شده است. احساس کردم ارواح ما بلند می شوند.


[ad_2]
https://20khababr.ir https://afkharebartar.ir https://akhabarebartar.ir https://andnews.ir https://avatefepak.ir https://baranmajale.ir https://behtaringam.ir https://daltek.ir https://elmitarin.ir https://fardayeashena.ir https://forbos.ir https://foxirani.ir https://gisoon.ir https://hodhodirani.ir https://iranisard.ir https://kahkashani.ir https://lasttimes.ir https://lilaki.ir https://livejame.ir https://magirani.ir https://majaleiranian.ir https://mervina.ir https://mineralnews.ir https://modirezard.ir https://momon.ir https://moniseh.ir https://nationaliran.ir https://netcrafti.ir https://news-single.ir https://newsexpress.ir https://newslife.ir https://newsspot.ir https://newsteen.ir https://nikmag.ir https://officemag.ir https://okaziyon.ir https://one-news.ir https://pandamag.ir https://parsroids.ir https://patris-fun.ir https://senatornews.ir https://seratmag.ir https://sibala.ir https://sohanian.ir https://sosokan.ir https://tazekhabari.ir https://technoirani.ir https://timesirani.ir https://yamorani.ir https://yandexkhabari.ir https://abdoosnews.ir https://zehnenoandinsh.ir https://abestanews.ir https://abtinnews.ir https://akhbarebartaaar.ir https://akhbaremaaaa.ir https://akhbareshomaaa.ir https://akhshijnews.ir https://atrinnews.ir https://atroticnews.ir https://atshnews.ir https://bashariatemrooz.ir https://dastesalamatt.ir https://dostemansalam.ir https://elementorsite.ir https://emrooztafahom.ir https://ensanedirooooooz.ir https://etelaresankhabar.ir https://examplenews.ir https://fardaalefba.ir https://gisooyekhabar.ir https://halohekayatha.ir https://hashtadonoh.ir https://hekayatfardayeemaaa.ir https://honarmandkhabar.ir https://istgaheshomareyek.ir https://ketabkhoooon.ir https://kimyagaaaar.ir https://markazeakhbar.ir https://masternewss.ir https://mohamadrezasite.ir https://morvarideasia.ir https://mramins.ir https://naserinews.ir https://nasermr.ir https://newsamins.ir https://newsatropat.ir https://newscenterals.ir https://newsmineral.ir https://newsouls.ir https://newspishgamannn.ir https://newssalam.ir https://newsshans.ir https://newsworlds.ir https://parinews.ir https://patris-music.ir https://poshtibannews.ir https://powernewss.ir https://recordejadid.ir https://salamnewws.ir https://23ncfst.ir/ https://amiran-carpet.ir/ https://armanenergytec.ir/ https://blogenews.ir/ https://blogkhoon.ir/ https://bvfars.ir/ https://charsounews.ir/ https://chsnews.ir/ https://dezfil.ir/ https://dmwebmaster.ir/ https://dota2news.ir/ https://erfanhd.ir/ https://etminan110.ir/ https://faratarazkhabar.ir/ https://farsgardi20.ir/ https://footynews.ir/ https://goto98.ir/ https://ilyarkhabar.ir/ https://ir2khabar.ir/ https://iranalmanac.ir/ https://irandaryafest.ir/ https://khabarehaft.ir/ https://khabarontime.ir/ https://lolsms.ir/ https://maadgig.ir/ https://masoudtb.ir/ https://mp3news.ir/ https://music-ha.ir/ https://nakhlestankhabar.ir/ https://newcharge.ir/ https://news-links.ir/ https://news180.ir/ https://pimn.ir/ https://prmf.ir/ https://pvnews.ir/ https://rejawnews.ir/ https://sahab-co.ir/ https://samanbarg.ir/ https://semanews.ir/ https://shirinonews.ir/ https://soheilesonghor.ir/ https://tacity.ir/ https://taktanews.ir/ https://tarabaranmag.ir/ https://telegram-persian.ir/ https://tfcenter.ir/ https://trika.ir/ https://velninews.ir/ https://vidnaz.ir/ https://wajnews.ir/ https://your-news.ir/ https://zangannews.ir/ https://2016downloadnew.ir/ https://paxsolomusic.ir/ https://daryamedia.ir/ https://andikakhabar.ir/ https://seo-pbn.ir/ https://ghezelwich.ir https://panaztebtabriz.ir https://shayna-net.ir https://kanooneslamshahr.ir https://raynuts.ir https://honare2.ir https://itsama.ir https://flingpet.ir https://foreverpro.ir https://fraeesi.ir https://gkhabar.ir https://18amlak.ir https://pooyesh-khabar.ir https://matsef.ir https://photo-land.ir https://tabarestan118.ir https://disachain.ir https://chikaapp.ir https://mahestan18.ir https://radyaabkala.ir https://c-civil.ir https://saeeed.ir https://copytops.ir https://modirsearch.ir https://shz1music.ir https://m-khosravi.ir https://iranhayashi.ir https://iranian-dress.ir https://gigblog.ir https://basitcg.ir https://mashhadhekmat.ir https://rahetamin.ir https://radolyamani.ir https://bnemati.ir https://face-wood.ir https://tourvare.ir https://centertasisat.ir https://bidarirafsanjan.ir https://namahaa.ir https://30pp.ir https://script-tabadol-link.ir https://simayesarbedar.ir https://pakdashtiha.ir https://rentacars.ir https://2019movies.ir https://ekar24.ir https://saber-ramezani.ir https://teb-saharsina.ir
آخرین مطالب
مقالات مشابه
نظرات کاربرن