بسته بندی یک ناهار سالم برای بچه های خود را همیشه آسان نیست

هر شب قبل از خواب من بسته من پنج سال یک ساندویچ برش به شکل دو پنگوئن با استفاده از یک رنگ سبز ساندویچ-برش قالب

توسط ETELARESANKHABAR در 11 اردیبهشت 1399

هر شب قبل از خواب من بسته من پنج سال یک ساندویچ برش به شکل دو پنگوئن با استفاده از یک رنگ سبز ساندویچ-برش قالب من در هدف همراه با یک نوار granola, میوه, و درمان است. من قصد ندارم بگم این سالم ترین ناهار در تاریخ تا کنون, اما آن را به مراتب سالم تر از هر چیزی من از پدر و مادرم در '90s. بنابراین من شگفت زده شد زمانی که همسر من, مل به من نشان داد توجه داشته باشید از ما دختر مدرسه ابراز نگرانی آسپن, ناسالم, ناهار.

من اعتراف که من کمی عصبانی برای اولین بار در. منظور من صادقانه آنها چه انتظار ؟ آیا آنها بازرسی نان و پیدا کردن آن نبود آلی? بود یا خاموش-نام تجاری گرانولی را کنار بگذارید ، اما پس از آن من متوجه چیز دیگری است. وجود دارد چند پنگوئن شکل uneaten ساندویچ در زباله. بنابراین به جای تماس با ما بچه های مدرسه و استفاده از من عصبانی بابا صدای من چک دختر ما جعبه ناهار او به عنوان ترک برای مدرسه صبح روز بعد و من کشف چیزی تعجب آور است.

گاهی اوقات در طول هرج و مرج از گرفتن هر سه از فرزندان ما آماده در صبح, من پنج سال Aspen شده بود آزادسازی سالم ناهار بسته بندی شده برای او و repacking آن با دو طعم های مختلف از ماهی های قرمز شیرینی و ساندویچ کیسه نیمه پر از کوکی شیرینی جات ، که این به نظر نمی آید خوشمزه, چرا که آن را انجام داد. اما از آن است که دور از سالم و صادقانه مرا به یاد چیزی هومر سیمپسون را بسته بندی کرده که در قسمت که در آن مرگ به زندان رفت.

چگونه او تا به حال انجام شده است این ؟ سوال خوبی است. دختر من است یک متفکر جنایی? احتمالا. اما سوال واقعی این است که به سرزنش ؟

به طور طبیعی من بود و هنوز هم کمی تحریک شده توسط حرف ما رو از مدرسه. اما در همان زمان در حال حاضر که من می دانستم که دختر من بود بیشتر یا کمتر huffing پایین کربوهیدرات و نیم ظرف شیرینی sprinkles در هر روز در ناهار گمان می کنم من می توانم درک نگرانی خود را. من تصمیم به آن را با مدرسه. من می خواستم به سرزنش Aspen چرا که او بدیهی است که دزدکی حرکت کردن کمی است که می تواند به نوعی رسیدن به کوکی sprinkles در کابینه که من استفاده می شود به احساس بود, دور از دسترس او اما در حال حاضر متوجه شدم او هم می تواند شناور شدن و یا به مقصد بود یک پارکور خیابان قهرمان. اما واقعا تقصیر او? او پنج ساله بود و گمان می کنم این کار من به او میآموزد که چگونه به مراقبت از بدن خود را نمی دهد و به او آشکار شعله ور کوکی نم نم اعتیاد.

اما صادقانه بگویم من واقعا نمی خواهید به سرزنش خودم چون من می خواهم انجام بخشی از من به عنوان یک پدر با بسته بندی یک ناهار سالم مناسب است ؟ و... من در این پدري گیگ برای 13 سال در حال حاضر و در آن زمان من آموخته ام که گاهی اوقات وقتی من یکی از فرزندانم را از دست بیش از حد طولانی آن را به سمت یک وری بیرون می آیند. و شاید این چیزی است که اتفاق می افتد در اینجا.

من می خواهم در حال اجرا است به این زیادی با ما جوانترین. ما هیچ برنامه ای برای کودکان است. در واقع من یک وازکتومی چند سال پیش مگر دیوانه چیزی اتفاق می افتد, آسپن زوج. و همه که باعث شده بود من به یک کمی بیشتر احساساتی. آن را می خواهم من باعث به برگزاری Aspen کمی طولانی تر زمانی که او خراشیده زانو و نگاهی به زمان برای قرار دادن کفش خود را در زمانی که او باید قادر به انجام آن خودش یا قلم مو دندان های خود را زمانی که او باید انجام آن را در خود با نظارت. و در این وضعیت به نظر می رسید روشن است که اسپن آماده بود برای, بسته, خود, ناهار, و من نیاز به او میآموزد که چگونه به آن را انجام دهد حق است. بنابراین به جای دیوانه و یا نا امید و یا تنبیه کردن من تصمیم به آن را تعلیم لحظه.

که آن روز صبح وقتی که من کشف جدید او ناهار من در مواجهه با او در مورد این موضوع. او به من نگاه کرد او کوتاه قهوه ای پری برش مو بیش از یک چشم و لب لرزان همیشه تا کمی. من به او نشان داد چه بود در زباله می تواند و او شروع به گریه کرد. من دولا پایین و گفت: "پسر جان. من نه دیوانه. من فکر می کنم این فقط بدان معناست که شما آماده برای بسته ناهار خود را."

من کمی دیر به محل کار که صبح بود و او کمی دیر به مدرسه اما ما در زمان چند دقیقه دیگر گرفتن درب به بحث در مورد آنچه که نیاز به رفتن در ناهار. او ساخته شده پیشنهادات و من به او گفتم که او چه می تواند و نمی تواند بسته است. و هنگامی که همه چیز گفته و انجام داده, ما به پایان رسید تا با یک نوع متفاوت از ساندویچ سیب و برخی از کراکر گندم. وقتی که من پرسید که چه او می خواست برای درمان به طور طبیعی او گفت: "Sprinkles."

من اجازه نفس. من چند پیشنهاد دیگر عادی تر درمان پیشنهادات. سرگرم کننده به اندازه آب نبات نوار رول Smarties یک کوکی... اما در نهایت من کوتاه آمد. تنها در این زمان او در سمت چپ خانه با یک مقدار کوچکتر بخشی از sprinkles.

بدون شک وجود دارد, او خوشحال در مورد این بخش جدید اندازه. اما در کل من فکر می کنم او آموخته است که چند چیز در مورد ناهار سالم — بیشتر از همه است که او قادر به بسته بندی یکی خودش.



tinyurlis.gdv.gdv.htu.nuclck.ruulvis.netshrtco.detny.im
آخرین مطالب