مادر من به مدت طولانی 'Germophobia' دریافت کرده است, تب و تاب بودن تا

از آنجایی که من یک پسر کوچک من می تواند به یاد داشته باشید ادا و اصول در چهره مادر وقتی کسی در نزدیکی او با سرفه. این که آیا آن شبیه پوست وحشی از یک زنجیر تا دوبرمن یا خاموش تقریبا نامفهوم "Ahem" او همیشه می خواهم بگویم "آه که نفرت انگیز! آنها در حال کنه هر کس دیگری بیمار!" اگر آن را به فرزند خود می گویند: "آه آه شما در حال گرفتن بیمار ؟ دور ماندن از من است."

هنگامی که مادر من سوار لانگ آیلند راه آهن به شهر او صرف چند دقیقه اول از هر سوار در جستجوی یک سطر خالی. اگر او در بر داشت یک و نشستم و پس از آن متوجه یکی دیگر از رفت و آمد eyeballing صندلی کنار او می خواهم یک نفس عمیق و روشن و اجازه دهید یک phlegmy مسلسل مانند سرفه آنقدر معتبر است که استیون اسپیلبرگ خواهد کردهاید. هنگامی که او ردیف شد ایمن ادعا کرد او صرف زمان باقی مانده و فلج ترس از اشکالات تخت و یا به مراتب بدتر از یک عطسه از ده سطر بالا که فورا منجنیق او را از صندلی به راهرو که در آن او را ایستاده رو برای این مدت از سوار شدن. هنگامی که در این شهر اگر یک عابر پیاده منفجر دود سیگار در 50 فوت از او می خواهم به نگه داشتن نفس خود را برای زندگی عزیز تا زمانی که او آن را احساس امن بود به بازدم.

کمی به او می دانم که چهل سال بعد او روان خواهد بود اعتبار و 7.5 میلیارد نفر خواهد سهم خود را تکرارهای.

هر زمستان من به یاد داشته باشید که چگونه پوست من مادر دست خواهد crack از همه از او پی در پی شستن دست. شدید او germophobia به دنبال او همه جا می رود او برای تمام عمر. هنگامی که غذای بیرون, مادر من می خواهم به بررسی ظروف نقره صفحات و قبل از آهار تا waitstaff برای هر نشانه ای از بیماری—آبریزش بینی چشمان خون و یا حتی چهره رنگ پریده خواهد حکم یک جایگزین.

در ورزشگاه او را پاک کردن هر دوچرخه رایگان وزن و ماشین با یک حوله کاغذی و مواد ضد عفونی کننده قبل از او از آن استفاده می شود و در حالی که بازی تنیس روی او خیره شد در وحشت به عنوان حریف برگزار می شود توپ تنیس در جوانه های آلوده دست.

در نان شیرینی حلقوی, فروشگاه, اگر او متوجه صندوقدار لمس کردن شیرینی پس از دست زدن به او پول او را ترک شیرینی و تقاضای بازپرداخت را انجام دهید. هنگامی که او را دیدم او تمام زمان های مورد علاقه نمایش در برادوی, گربه او وجد جایگزین شد عذاب زمانی که مرد در پشت عطسه. برای آخرین ساعت از عملکرد او را بررسی بیش از شانه خود را هر چند ثانیه.

ظهور خود پرداخت ایستگاه در فروشگاه های مواد غذایی موهبت الهی بود به مادرم پس از آن حذف شده صندوقدار و او نگر میکروب ها در کیسه های پلاستیکی و مواد غذایی. در حالی که پر کردن نسخه پزشک در داروخانه, او را حاضر به صورت الکترونیکی ثبت نام با جامعه قلم به جای پرسیدن داروساز به ثبت نام ، اگر او و یا او را رد کرد و مادرم را بیرون بکشد بافت و قرار دادن قلم چندین بار بیش از قبل به دقت مانور بیمار ظروف.

در اواسط ماه مارس مادر من یک بار به عنوان بیش از حد با وسواس میکروب بود بلافاصله refashioned به عنوان یک مسئول چسبنده به دستورالعمل CDC. در واقع ایده گرفتن همه دما با دماسنج قبل از آنها وارد یک فروشگاه و یا یک هواپیما یکی مادر من می خواهم که خوشبختانه ملت 50 سال پیش; همان می رود برای شش پا شعاع و پایان دادن به handshakes.

درست germophobe را germophobe او با موفقیت گذرانده پایین همه از نگرانی های خود به او سه فرزند. خانواده ما در واقع فیلم از خواهر کوچکتر من دو سال در آن زمان با اشاره به یکی دیگر از کودکان که تا به حال سرفه در یک جشن تولد و فریاد "بیمار! بیمار!"

من عاشق 71 ساله که قبلا عصبی و خوشحالم که او در سمت چپ خانه او است و قرنطینه با خواهر کوچکتر من—حالا دیگر یک کودک نو پا—برای کمک به حفظ محیط استریل.