بچه ها من به من گفت "شما عاشق کامپیوتر خود را بیش از شما به ما عشق'

مامان ترسناک و CSA تصاویر/گتی برای سال بچه های من شده اند با این استدلال که بیش از یکی از آنها را من بیشتر

توسط ETELARESANKHABAR در 20 خرداد 1399
kids-say-i-love-computer-more-1
مامان ترسناک و CSA تصاویر/گتی

برای سال بچه های من شده اند با این استدلال که بیش از یکی از آنها را من بیشتر دوست دارم. یک روز دختر من است که مطمئن است به مورد علاقه. بعد پسر من است دفن صورت خود را در بالش زیرا بدون شک او می داند که من عاشق خواهر خود را بیشتر. هر وقت من به آنها اطمینان: من آنها را دوست دارم هر دو یکسان است. من از آنها دارای نقاط قوت متفاوت و اذعان کسانی که قوت اما در نظر دارم آنها را به قطعات مساوی از تمام قلب.

به همین دلیل است که زمانی که آنها به من نزدیک یک, رو به آفتاب, قرنطینه بعد از ظهر پس از آنها می خواهم بازی به تنهایی در حیاط خلوت برای چند ساعت در حالی که من می خواهم نشسته و مشغول به کار بر روی کامپیوتر من چند پا دور من انتظار بیشتر از همان. (خوب واقعا من انتظار می رود آنها را به از من بپرسید برای یک میان وعده یا برای اجازه به شرکت بازگشت به صفحه نمایش خود را). چه آنها گفت: به جای آن زده است که بسیار ناراحت کننده گناه مادر وتر وجود دارد که در اعماق قلب من است.

آنها گفتند: شما عاشق کامپیوتر خود را بیشتر از شما دوست دارم ما.

Ouch.

من تبدیل شده به دور از لپ تاپ من که باز شد با سه سند مختلف و حدود هجده زبانه و به آنها گفت: البته من اصلا عاشق کامپیوتر من بیش از فرزندان من است.

"اما شما همیشه در آن" آمد و خود را پاسخ. "شما در حال بازی با ما. شما همیشه مشغول به کار است."

یکی دیگر از ouch. یکی دیگر از مستقیم, دردناک و تکان شدید و سخت که در آن گناه مادر بند ناف.

من به آنها اطمینان داد که آنها من بودند که من آنها را دوست داشت بالاتر از همه چیز و جای تعجب نیست که آنها به دنبال اولیه خود گناه مادر حمله با درخواست برای تنقلات و زمان روی صفحه نمایش. من اجازه دهید آنها را. زمانی که آنها می خواهم به عقب رفته داخل نشسته بودم برای یک لحظه خیره در روی صفحه نمایش من که تا به حال در حال حاضر است.

بدیهی است که من اصلا عاشق کامپیوتر من بیش از من دوست دارم بچه ها. اما من مطمئن هستم که آن را احساس می کند که راه برای آنها. قبل از همه گیر من بیشتر از نوشتن من در این ساعت آنها در مدرسه است. بسیاری از کامپیوتر من زمانی بود که آنها مشغول بودند با معلمان و دوستان و lunchrooms و زنگ تفریح. پس ما شروع quarantining و مدرسه در منزل و زندگی در جهان است که به نظر می رسد به نوبه خود وارونه چند بار در روز برای کامپیوتر در زمان می آید تنها پس از آنها انجام می شود با زمان مدرسه خود.

که بدان معنی است که به جای رانندگی آنها را در اطراف به فعالیت های گوش دادن به آخرین زمین بازی شایعات و مشغول بودن در بعد از ظهر من گفتن آنها را به بازی در حالی که من تبدیل شدن به طور کامل مجذوب در لپ تاپ روی صفحه نمایش.

بخشی از آن اجتناب ناپذیر است. اضافه کردم "homeschool بچه ها" (یا دقیق تر بحران-مدرسه بچه ها) برای من در حال حاضر سرشار to-do list.

My Kids Told Me I Love My Computer More Than I Love Them
متی هنری/پشت سر هم

بلکه به صداقت, من به خاک سپرده شد خودم را در کار من کمی. من گرفته اند در اضافی پروژه مستقل و افزود کمی فشار اضافی به مهلت. اما نه به این دلیل که من عاشق کامپیوتر من بیشتر از بچه های من. چون کار به طور موثر با قرار دادن بر روی من "نویسنده" کلاه—تنها راه من می توانید یک استراحت از پوشیدن من "مادر" کلاه بدون گناه. و یا آن را به حال شده است بدون گناه.

من هیچ شریک برای تگ من. وجود دارد هیچ دیگر بالغ به بیش از خواب در آن روز هنگامی که مدرسه در منزل را ترک کرده است همه ما را تحریک و عصبانی است. هیچ کس به بچه ها ناهار در حالی که من یک دوش طولانی و از حالت فشرده خارج کنید. من تنها هستم. با دو بچه. در یک بیماری همه گیر.

آنها در حال مبارزه با homeschool مانند کودکان و نوجوانان در سراسر کشور است. آنها از دست رفته خود را دوستان و ورزش و طبیعی است. آنها نیاز به تمام چیزهایی که بچه ها همیشه نیاز به علاوه خیلی بیشتر در این غیر ممکن است بار. آنها به من نیاز به پوشیدن من "مادر" کلاه تمام وقت.

اما من نمی تواند پوشیدن من "مادر" کلاه تمام وقت به عنوان مورد نیاز خواهد بود در یک بیماری همه گیر هنگامی که وجود دارد هیچ جایی برای رفتن و هیچ کس را ببینید. من نمی توانم به طور مداوم پوشیدن "مادر" کلاه بدون استراحت. کلاه می شود بیش از حد سنگین بیش از حد سخت به پوشیدن بیش از حد بسیاری از ساعت مداوم. اما همچنین در نظر گرفتن که کلاه و بدون کلاه در طول یک بیماری همه گیر هنگامی که وجود دارد هیچ جایی برای رفتن و هیچ کس برای دیدن و وحشتناک برای دو بچه احساس می کند اشتباه است.

بنابراین من غواصی به کار متناوب بین "مادر" کلاه و "نویسنده" کلاه چرا که مطمئنا می تواند وجود داشته باشد هر گونه گناه با تعویض به من "نویسنده" کلاه. بچه ها من درک می کنم من باید به کار و من حتی خودم را متقاعد چیز خوبی است آنها با دیدن من در من "نویسنده" کلاه دلیل آن را کشت در آنها (شاید امیدوارم) اخلاق کار و درک چقدر تلاش آن طول می کشد به واقع دور تراشه در اهداف خود را.

اما این خط "شما عاشق کامپیوتر خود را بیشتر از شما دوست دارم ما" گیر با من تکرار در ذهن من برای روز.

جایی در طول راه سوئیچینگ بین دو کلاه با استفاده از من "نویسنده" کلاه به عنوان یک استراحت یک اشتباه بود.

شاید در عوض زمانی که "مادر" کلاه شد بیش از حد سنگین من نباید بلافاصله جایگزین آن برای "نویسنده" کلاه. شاید به جای من باید صادقانه با بچه ها و به آنها گفت که من نیاز به یک کمی در حالی که به منطقه (بر روی کامپیوتر و یا با کتاب واقعی) چون من انسان و کمک به آنها میآموزد که چگونه به وجود, بدون پوشیدن یک کلاه در همه—نرمال فقط گرفتن وقت بود به جای همیشه انجام می دهند. به دلیل وجود ارزش در یادگیری چگونه به طور خستگی ناپذیری رانندگی به سمت اهداف خود است, اما فقط به عنوان ارزش زیادی در یادگیری چگونه به نفس و ایجاد فضا برای حضور. و من می خواهم را فراموش کرده اید که در این بیماری همه گیر.

بنابراین من در زمان خاموش من "نویسنده" کلاه چپ من "مادر" کلاه به طرف من نشسته با بچه ها خود را با تنقلات و روی صفحه نمایش خود را.

یا شاید بچه ها من craftier از من متوجه شدم و می دانستم که دقیقا چه چیزی برای گفتن به من به توافق برسند به تنقلات و زمان روی صفحه نمایش.

شاید به نوعی هر دو درست هستند.



tinyurlis.gdv.gdv.htclck.ruulvis.netshrtco.detny.im
آخرین مطالب
مقالات مشابه
نظرات کاربرن