اگر شما در حال خواندن این, من احتمالا خود را ', سیاه, دوست, دوست' و من باید شما را به شنیدن من

Sean عدالت/گتی من نام بیلی هایتاور. اگر شما در حال خواندن این — این احتمال وجود دارد که من خود را "سیاه ،

توسط ETELARESANKHABAR در 18 تیر 1399
What-Its-Like-To-Be-Everyones-Black-Friend-1
Sean عدالت/گتی

من نام بیلی هایتاور. اگر شما در حال خواندن این — این احتمال وجود دارد که من خود را "سیاه ،

من فکر زیادی در مورد این. من پرسیده شده است و انتظار می رود برای پاسخ به بسیاری از دوستان. بنابراین من می خواستم برای قرار دادن چیزی با هم به برخی از به اشتراک گذاری تجربیات من از بودن در امریکا است.

من از یک خانواده افتخار, سیاه مردان و زنان است. مادر بزرگ من دوریس اندرسون بود استثنایی سیاه و سفید ، این valedictorian از کلاس مدرسه بالا در 16 -- گفت: او نمی تواند حضور "زن" از آنجا که همه از نقاط رنگی پر شد.

پدر من, من اسم بیلی هایتاور است استثنایی ، یک مرد که به شرکت در میلیون مرد آوریل در سال 1995. من و مجزا به یاد داشته باشید که شب چون من تا به حال یک کابوس است که او نمی خواهد آمد. این ترس است که هنوز هم همچنان در حال حاضر بعد از 25 سال. ترس است که به ظاهر نمی تواند ثابت می شود و نمی خواهد برود.

نژاد پرستی بخشی از هر مرد سیاه و سفید زندگی در امریکا از روز متولد می شوند. همه ما آن را تجربه می کنند اما آنچه که شما فراموش نکنید که اول خود را از حافظه آن است. برای من بود که در 7 سال است.

من زندگی در همان خیابان به عنوان یک پسر به نام جیمی. من و او را سوار دوچرخه بحث در مورد کمیک و بازی با اشکالات. او خواهد آمد به خانه من برای ناهار در طول تابستان است. جیمی و من دوست بودند. او همچنین برای آنچه در آن ارزش, آسیایی-آمریکایی است.

بنابراین شاید آن را فقط در دوران کودکی ساده لوحی و یا شاید آن بود که دوستی ما — اما من هرگز سوال چرا جیمی خواهد غالبا بیا به خانه من برای کسانی که تابستان ناهار اما من هرگز دعوت به بازگشت به خانه خود را. این عجیب و غریب بود اما من فکر نمی کنم هر چیزی از آن را. این است که تنها راه چیزهایی بودند.

بنابراین تصور کنید که در کمال تعجب من زمانی که در یکی از کسانی که در اوایل تابستان جیمی سوار دوچرخه خود را به خانه من و گفت: "بیلی. پدر و مادر من گفت: من نمی توانم با شما بازی کنه." اشتباه من از او پرسیدم "چرا؟" که زمانی که آن را ضربه.

"آنها گفت: چون شما سیاه و سفید هستند." و آن بود. او سوار به خانه, به خانه من هرگز دعوت به.

man looking into camera
توماس Barwick/گتی

یک دهه بگذرد. جیمی زندگی می کنند که در همان خیابان با من کل زمان. او در ادامه به سوار دوچرخه خود را از گذشته ، او می خواهم نگاه دور زمانی که او و پدر و مادر خود را سوار. او هرگز برسد. ما نمی خواهد دوستان است. ما هرگز دوباره صحبت می کنند.

پس از لحظه ای که من می دانستم. من شروع به درک که نژادپرستی وجود دارد و در حال رشد در امریکا می باید مجموعه خود را از چالش است که پدر و مادر من نیاز به آماده شدن برای من.

پدر و مادر من به من القا کار سخت اعتقاد و این واقعیت است که ارائه شده است به تمام کودکان است. آنها به من آموخت که من نیاز به کار دو بار به عنوان سخت بود و دو بار به عنوان هوشمند به عنوان سفید کودکان و نوجوانان به همان فرصت است. که فقط زندگی است.

این درجه 5. من در رقابتی ریاضی تیم. من مستقیم-یک دانش آموز. دانش آموز استثنایی است. من سفید معلم ریاضی در برنامه یک کنفرانس انجمن اولیا و مربیان. او می گوید من مادر من نیاز به آزمایش می شود به صورت یک ناتوانی در یادگیری. "او توجه نمی شود در کلاس," او می گوید.

این قسمت درست بود. من نمی توجه در کلاس...چون من کامل ما برای واگذاری این هفته در روز دوشنبه.

سفید کودکان و نوجوانان که به پایان کار خود را در اوایل منتقل شدند به استعداد و با استعداد دوره. معلم من پیشنهاد آنها قرار داده من در ریتالین. که فقط زندگی است.

شما یاد بگیرند که قوانین مختلف به دلایل مختلف.

نمی jaywalk. نمی رول را از طریق نشانه های توقف. اجازه ندهید که ماشین خود را ثبت نام پایان می رسد. را ندارد که خروج. آیا درایو از طریق آن محله.

تنها هدف از این حال برای زنده ماندن. برای به حداقل رساندن تعامل با پلیس است. خانواده من مثل همه سیاه و سفید خانواده به من آموخت این سریع و زود هنگام.

Father sitting with son on the stairs
Jose Luis Pelaez/گتی

قبل از من حتی می تواند به درایو آنها به من آموخت که چه باید بکنید هنگامی که من به ناچار بیش از توسط پلیس کشیده: روشن کردن رادیو و قرار دادن دست خود را در فاصله پایان هر جمله با سر و افسر پلیس بپرسید قبل از شما را به هر گونه حرکات به حداقل رساندن خطر که آنها شلیک و کشتن شما. و حتی اگر شما همه چیز را به درستی. که تضمین کند. اما شما خودتان فرصت بدهید.

آن است 2012. من یک دانشجو در دانشگاه متدیست جنوبی.

من رانندگی دوست من لیز صفحه اصلی. آپارتمان او یک بلوک در خارج از دانشگاه. که در کوتاه کشش از جاده من کشیده بیش از دالاس PD در گوشه ای از Mockingbird و هیلکرست. آنها آن را یک "جنایت ترافیک متوقف شود."

پلیس وسایل نقلیه جلوگیری از تقاطع. 8 افسران قرعه کشی سلاح های خود را بیش از ماشین خود را درب.

"خارج شدن از ماشین و بر روی زمین!"

من رانندگی ماشین من که ثبت نام این دانشگاه با یک SMU آرم بر روی تنه. آنها فکر نمی کنم چیزی از آن. شاید آنها اهمیتی نمی دهند. آنها خود را بیرون بکشد و اسلحه و ذخیره کردن من بر روی زمین بلافاصله جوراب توری, جوراب سفید دختر در ماشین من و امتناع از درخواست من به دستبند.

من تحت تاثیر این بود که پلیس نمی تواند شلیک یک دستبند فرد در دالاس به طوری که من اولین و تنها بپرسید.

به طور غریزی من اتخاذ پروتکل پدر و مادر من به من آموخته اند.

"ما خود را شناسایی می گوید:" افسر. "افسر ممکن است من را در دست راست من و حرکت آن را به ران راست?"

"فقط گرفتن ID خود را."

"افسر من به دست راست من و حرکت آن به سمت راست در جیب. آیا اجازه شما من?"

"فقط گرفتن ID خود را."

"افسر من گرفتن کیف پول از جیب راست و بلند کردن آن از جیب من. آیا اجازه شما من?"

"فقط گرفتن ID خود را."

آنها جستجو ماشین و وسایل به عنوان من وجود دارد گذاشته صاف بر روی زمین با اسلحه به طرف من. سلاح کشیده شده و پس از نشان دادن هر دو SMU و تگزاس ID.

آنها می گویند من با توضیحات خود مشکوک: مرد سیاه و رانندگی SUV.

از من بپرسید اگر آنها می تواند اسکورت من او را رها کردن و بازگشت به خوابگاه من یک درخواست ساده با توجه به آن چهار بلوک شعاع. آنها می گویند هیچ. "عجله و به خانه."

از من بپرسید — "وجود دارد یک شانس من می تواند از طریق این تجربه دوباره رانندگی خانه؟" آنها می گویند: "بله." اما آنها سعی کنید به چیزی از طریق رادیو.

که فقط زندگی است. هشت افسران پلیس اسلحه کشیده در پردیس من هنوز پرداخت وام های دانشجویی در امروز.

من استفاده می شود به پلیس کشیدن من در هایلند پارک و پرسید "کجا می روی؟" شاید من نباید بود اما من هستم. اما این بار متفاوت بود.

این متفاوت است از زمانی که به عنوان یک Sigma Phi اپسیلون من "برادران" در تگزاس A&M به من گفت که من سفید برادری برادران خوش آمدید در خانه خود را, اما من نبودم.

آن را متفاوت از رشد بازی پنهان و به دنبال در یک محله مطمئن شوید هرگز تیم با دو هیسپانیک دوستان به طوری که ما نمی آید مانند "سه باند/اسپانیایی" در بوته پنهان شده. یکی دیگر از حکومت برای محافظت از ما را از داشتن همسایگان با پلیس تماس بگیرید تماس با ما. یکی دیگر از راه برای زنده ماندن است.

آن را متفاوت از بار من سفر در یک hoodie در باز کردن صندلی خطوط هوایی زیرا من می دانم که من کمتر احتمال دارد به کسی که نشسته در کنار من.

آن را متفاوت از بار من پوشیدن SMU آرم به من تنه زدن از طریق عمدتا سفید محله به دنبال کمتر تهدید به همسایه ها.

اما اگر شما در مورد آن فکر می کنم آن را بسیار متفاوت از شرایط Trayvon Martin, Ahmaud Arbery من, بهترین دوست, دوست, دوست Botham ژان و دیگران بی شماری در بر داشت خود را در. چون من هیچ متفاوت از آنها. من بدون استثنا.

داستان ما فقط به پایان رسید متفاوت است.

به عنوان یک "استثنا" نباید وضعیت پذیرش و حق زندگی به ما سفید بود. به طور استثنایی به عنوان یک نیاز به داشتن مدنی فرصت ها و آزادی های کاملا غیر منطقی و غیر قابل تحمل. سیاه و سفید بچه ها همیشه یک قدم اشتباه از بودن آمار, و این است که یک استاندارد برای نگه داشتن کسی که به این دلیل که انسان نیست ؟ بودن استثنایی شما را ندارد و ایمنی به نژاد پرستی و یا "یکی از آنهایی که خوب است."

و این فقط زندگی است.

من یه چیزی نوشت من دوخته به عنوان یک صدای جیر جیر چند سال پیش. من گفتم: پدر و مادرم هرگز به من آموخت که با پلیس تماس بگیرید, من هرگز به نام پلیس و من احتمالا هرگز یاد من را به پلیس تماس بگیرید. این امریکا است.

و باقی می ماند که درست است. این امریکا است. اما آن را ندارد به. با هم ما می تواند کمک به نوشتن داستان بهتری برای آینده, سیاه, دختر یا پسر وجود دارد. ما می تواند کمک به از بین بردن این ترس در قلب خود را که آنها ممکن است هرگز پدر و مادر خود را دوباره — خیال کسانی که "قوانین" و پروتکل های آنها تدریس به منظور زنده ماندن منسوخ شده است.

من واقعا معتقدم که ما می توانیم. من امیدوارم که شما انجام بیش از حد. بنابراین استفاده از قدرت خود را. استفاده از منابع خود را. و استفاده از صدای خود را برای حمایت از بسیاری از سازمان ها که در حال تلاش برای ایجاد تغییر به صورت سیاه و سفید زندگی می کند. و با هم ما می توانیم ساخت امریکا کشیش مارتین لوتر کینگ جونیور خواب از 57 سال پیش.

نویسنده می خواهم برای تشکر از Darrius شاو و اتمی Productions برای نوشتن و ویرایش کمک کند.



tinyurlis.gdv.gdv.htclck.ruulvis.netshrtco.de
آخرین مطالب
مقالات مشابه
نظرات کاربرن