من رهبری برای طلاق قبل از قرنطینه

مامان ترسناک, اورلاندو/CSA تصاویر/گتی ازدواج من شده بود بیمار و در حال مرگ قبل از همه گیر وارد شده است. در

توسط ETELARESANKHABAR در 7 خرداد 1399
heading-towards-divorce
مامان ترسناک, اورلاندو/CSA تصاویر/گتی

ازدواج من شده بود بیمار و در حال مرگ قبل از همه گیر وارد شده است.

در روز ولنتاین سال 2020, من و همسرم به نام آن واریز شده است. او بسته بندی کیسه های خود و سمت چپ. من می خواهم ریخت خودم یک لیوان شراب و خیره شد احساس خود را خالی کنار ما لباس گنجه. من می خواهم اعلام کرد ما به جدایی پدر و مادرم و گریه بر شکست ازدواج است. من می خواهم اشاره کرد به ما پنج فرزند در مورد بلندی طلاق با گفتن آنها را "همه چیز سخت برای مامان و بابا در حال حاضر, بنابراین ما در حال گرفتن برخی از زمان از هم جدا است." من می خواهم گفت من درمانگر بود که من برنامه ریزی در شروع یک فصل جدید در زندگی من است. من می خواهم نشسته یک هتل بار مشاهده اخبار به سرعت در حال گسترش ویروس در خارج از کشور در حالی که نگه داشتن دست یک مرد با آنها من داشتن امر است. در آن زمان من نمیفهمد من ازدواج شکسته فراتر از تعمیر. من sipped من منهتن, برنامه ریزی برای یک زندگی بدون شوهر من.

سپس COVID-19 وارد ایالات متحده

به عنوان یک اقدام احتیاطی من و همسرم به توافق رسیدند که او باید به خانه بازگشته است با این شرط که او می خواهم در یکی از اشغال اتاق در زیرزمین. ما در راه اندازی نامرئی پارامترهای اجتناب از یک دیگر در طول روز ساعت اما جمع آوری به صورت مختصر شام خانواده به نگه داشتن برخی از حس ثبات در خانواده است. ما نشسته در طرف مقابل از میز شام و رد و بدل چند کلمه. ما نمی توانیم به هر بوسه های دیگر شب بخیر اما بازگشت به فردی ما اتاق خواب, او را در زیرزمین و خودم را در اتاق خواب استاد. من غرق در تنهایی غوطه ور شدن کنترل از راه دور تلویزیون و پیام کوتاه مرد جدید در زندگی من تا اواخر ساعت.

اجتماعی فاصله شد به طور منظم عادت بین من و شوهرم قبل از هر دستور رسمی شده بود به محل قرار داده.

سپس stay-at-home سفارشات اثر صورت گرفت. شغل بسته شده است. دانشگاه تعطیل. کلاس های درس خالی شد. ما بزرگسالان و کودکان در سن trickled بازگشت به خانه در یک زمان. به اتاق را برای همه من با اکراه داد تا شخصی من فضا و توافق کردند که شوهر من می تواند به اشتراک گذاشتن با من. لباس های خود را بازگشت به محل اصلی خود در گنجه اتاق خواب. این bedcovers پوشانده دو نفر از ما در شب. به جز ما هنوز موفق به نگه داشتن ما دور نگه داشتن امن شش فوت از هم جدا در راحتی از پادشاه ما به اندازه تخت.

من گذاشته بیدار اواخر یک شب و خیره در من شوهر پشت در حالی که او خواب, تلاش برای مشخص کردن زمانی که رابطه ما گرفته شده بود به نوبه خود برای بدتر است. شاید آن اتفاق افتاده است زمانی که من کشف من باردار بود و تنها چند سال پس از سقوط در عشق در ما سال آخر دبیرستان. شاید آن اتفاق افتاده است زمانی که ما تصمیم گرفتیم به جای کودک ما برای تصویب و من با یک سطل از گناه و شرم برای مقابله با تنهایی است. شاید رابطه ما به هم ریخت هنگامی که ما شروع به داشتن یک کودک پس از این بعد من انداخت و تمام انرژی خود را به مادر او در حالی که به سرعت در حال صعود از نردبان شرکت ها. شاید آن اتفاق افتاده است زمانی که ما به توافق اتخاذ چهارم ما کودک و احساسات پایمال زمان عوارض خود را. یا شاید ما رابطه ترک خورده تحت فشار re-اتخاذ تولد دختر زمانی که او تبدیل هجده به دلیل شکسته ارتباط با پدر و مادر خوانده او.

بدون در نظر گرفتن استرس جایگزین محبت ما برای یک دیگر. شور و شوق در ازدواج ما تا به حال نه تنها از ناپدید شدن آن می شده است stomped در مورد ضرب و شتم و لگد به محدود کردن. بود هیچ چیز وجود دارد به من بدهید. من صرف شد. با همسرم در تخت خود را محکم فشار بالش به جای من فقط احساس تنهایی.

برای من تعجب ازدواج ما شروع به ترمیم بیشتر ظرافت از درام که گشوده با افزایش بیماری همه گیر. به عنوان شوهر من مجبور شد برای کار از خانه من متوجه شدم هیچ جایی که من می تواند فرار و هیچ کس که من می تواند فرار. در ابتدا من از دست رفته صدای شوهرم کلید ماشین جینگلینگ به عنوان او می خواهم برای ترک کار. من آهی کشید با استعفای من به عنوان تلاش زیادی کرد تا او را در خانه من زندگی است. وقتی که من ساخته شده از قهوه صبح من با اکراه ریخت و او را به یک جام ، وقتی که من رفتم برای یک بعد از ظهر آرام او به من پیوست. وقتی که من ساخته شده ناهار من پیشنهاد او را نیش خوردن. هنگامی که آن را یک ساعت یک مبارک ما هم رسیده برای یک بطری شراب و clinked ما ، در شب ما دراز با هم در رختخواب و شراب خواری-سازمان دیده بان Breaking Bad. به آرامی شروع کردم به تعداد این کوچک اما قابل توجهی از لحظات با هم.

حفاظت از محیط زیست افتتاح شد. دست ما هم تنیده شده است. این استدلال فروکش کرد. دوستی ما تمدید شد. و به زودی به اندازه کافی, من و همسرم شبیه یک تیم است. این احساس ما را در برابر بقیه جهان است. قرنطینه شد ما فضل صرفه جویی در.

من نمی دانم اگر وجود دارد یک پایان خوش در فروشگاه برای دو نفر از ما. من نمی توانم بگویم اگر ازدواج ما زنده خواهد ماند به طور نامحدود. همه من می دانم این است که روابط را می توان توصیه در وحشی ترین زمان. چشماندازی از امید را می توان در وسط شرایط وحشتناک.

در حال حاضر یک وکیل طلاق نشان نداده تا در مرحله درب جلو. و شاید فقط شاید آنها هرگز خواهد شد. فقط زمان خواهد شد بگویید.



tinyurlis.gdv.gdv.htclck.ruulvis.nettny.im
آخرین مطالب
مقالات مشابه
نظرات کاربرن