چگونه فوق العاده به آرامی و به سرعت از یک سال می رود.
من به سختی می تواند باور (عجیب, من مطمئن هستم که اگر آن را احساس می کند کمتر یا بیشتر) که از آن شده است یک سال پس از ملاقات با پسر کوچک من هرگز این شانس را می دانم. یک سال پس از برگزاری خود بدن کوچک و مایل به طوری که او فقط می خواهد از خواب بیدار که همه ما را فقط از خواب بیدار و متوجه آن بود فقط خیلی خیلی به معنای واقعی کلمه تنها یک کابوس است.
و در عین حال آن را یکی از کسانی که چند لحظه در زندگی که در آن شما واقعا هیچ آژانس — هیچ چیز شما می توانید به جای چیزی که شکسته هیچ بی پایان مارپیچی نوت بوک که در آن شما فقط می توانید rip کردن صفحه و کاملا تمیز یک انتظار هیچ ارضاء فوری تحویل شما می تواند احضار از یک برنامه برای پر کردن جای خالی هیچ قرص به پاپ یا نقطه طب سوزنی برای تحریک در تلاش التیام غیر منقول, واقعیت, خود, ذهن, بدن و روح است. که به دلیل آن بود 26 ژوئن 2019 و آن روز من birthed بچه اول من در هفته 20, کمی در گرو تولد و همان روز او ما را ترک کرد برای خانه خود را — نه فقط یکی از ما برنامه ریزی شده بود اما به جای او از مد افتاده خود را در قلب ما.
در اینجا ما یک سال بعد و شمارش پایین روز تا دیدار برادر کوچک خود را که نمی خواهد در اینجا بدون او. من با شادی با هیجان با تقریبا دردناک میزان عشق. اما من هم غلبه با اشک با احساس سنگینی در قفسه سینه و با یک سوراخ است که فقط به نظر نمی رسد به محو شدن.
یکی از بزرگترین ترس از حامله شدن بعد از ما از دست رفته در گرو این بود که کمی شیرین کودک که ممکن است تصمیم به پیوستن به ما در آینده خواهد تحمل احساسات در سمت چپ بدن من و در قلب من, مهم نیست که چقدر عشق فردی و رفعت من دوش او و یا او. و من در بر داشت که بار به طور کامل غیر منصفانه است که یک کمی — آن را به یک بسیار زودگذر زمان در زندگی ما زمانی که ما احساس می کنید باید کاملا خالص نیست و هر اونس از شرم یا غم را در ما به کمال مطلق (البته ما همیشه باید احساس که نه فقط به عنوان نوزادان تازه متولد شده, اما بیایید صادق باشیم — آیا شما دیده می شود جهان ما و آنچه ما به خودمان و دیگران است؟).
زمانی که من این را با یک دوست عزیز و داوطلبانه سوگ doula او به من یک شانس در فضل هنگامی که او پیشنهاد کرد که اگر و وقتی که من دوباره باردار شد, من می تواند اتصال و صحبت کردن با کودک را توضیح, همه آنچه که من احساس شد و به همین دلیل است. او گفت: من نخواهد بود ناخودآگاه, بئب او را با بارهای نبود او به معنای تحمل, اما نه, من می خواهم به آموزش او همان درسی است که من از زبان تمام زندگی من البته بسیار poignantly این 12 ماه گذشته — وحشی سوار است که این "تجربه انسانی": ما ظرفیت های متعدد احساسات حلق آویز به طور همزمان در خلاق خود را تعادل می باشد. و یکی نیست به دور از دیگر — که هر دو آنها فقط وجود دارد به حالت تعلیق در مطلق کمال عبارات.
این بود که مطلق بازی-changer برای من و من های آن را در مورد هر کسی که تلاش کرده است با شبیه چنگ زدن به عنوان من می دانم که این به ظاهر رقابت احساسات به سختی محدود به از دست دادن یک کودک اما به جای بازی کردن در بسیاری از قلمروهای زندگی ما است.
من به فکر شما شیرین بیشه امروز و کاملا در هر روز است. با تشکر از شما برای انتخاب ما است.
tinyurlis.gdv.gdv.htu.nuclck.ruulvis.netshrtco.detny.im
مقالات مشابه
- تماس دادستان کل نیویورک با ترامپ، ایوانکا و دونالد جونیور | اخبار درباره دونالد ترامپ
- The Lesser Known Physical Symptoms of Complex PTSD
- ترجمه تخصصی مقاله کشاورزی
- باراک اوباما توضیح می دهد که اهمیت Juneteenth در بیانیه قدرتمند
- When to Quit a Job
- استخر بادی - خرید آنلاین و بهترین قیمت استخر بادی
- COVID-19 من مجبور به ایجاد یک خودمراقبتی طرح
- کفش پول اند بیر - آفلند
- ترفند های خانه داری و زندگی - ترفندهای خانگی
- شرکت صادرات و واردات کالاهای مختلف از جمله کاشی و سرامیک و ارائه دهنده خدمات ترانزیت و بارگیری دریایی و ریلی و ترخیص کالا برای کشورهای مختلف از جمله روسیه و کشورهای حوزه cis و سایر نقاط جهان - بازرگانی علی قانعی