لی کوان یو، بنیانگذار سنگاپور، در کتاب میراث خود در سال 2000 نوشت: «تنها در فیلیپین، رهبری مانند فردیناند مارکوس که بیش از 20 سال کشورش را غارت کرده است، هنوز هم می تواند یک مراسم تشییع جنازه ملی در نظر گرفته شود.» اولین. " «مقدار اندکی از غنایم بدست آمده است، اما همسر و فرزندانش اجازه یافته اند که برگردند و وارد سیاست شوند.
امروز، بیش از 20 سال پس از اینکه لی به طور علنی نگرش غیرقابل بخشش فیلیپین ها را نسبت به مارکوس زیر سوال برد، این خاندان سیاسی رسوایی در فاصله شگفت انگیزی با بازسازی کاخ مالاکانانگ قرار دارند. تنها پسر و همنام دیکتاتور فقید فیلیپین، فردیناند "بونگ بونگ" مارکوس جونیور، اکنون به عنوان یکی از محبوب ترین افراد برای جایگزینی رودریگو دوترته، رئیس جمهور پوپولیست فعلی، ظاهر می شود.
یک نظرسنجی اخیر نشان می دهد که پسر دیکتاتور سابق می تواند روی حمایت تقریباً نیمی از رای دهندگان فیلیپینی در انتخابات ریاست جمهوری 9 مه 2022 حساب کند. نزدیک ترین رقیب او، معاون رئیس جمهور لئونور "لنی" روبردو، در تلاش است تا حمایت یک چهارم را به دست آورد. رای دهندگان آینده مارکوس جونیور که قبلاً دختر رئیس جمهور سارا دوترته را متقاعد کرده بود تا نامزد او شود، اکنون تنها چند ماه پس از روز انتخابات پیشتاز بزرگی شده است. با سیستم انتخاباتی یکباره در فیلیپین که دور دوم برگزار نمیشود، مارکوس جونیور فقط باید آرای بیشتری را نسبت به سایر نامزدها کسب کند تا بتواند ریاست جمهوری را به دست آورد.
ایملدا مارکوس، بانوی اول سابق، که به خاطر ولخرجی ها و دوران اوج لفاظی اش شناخته می شود، اکنون در حال آماده شدن برای بازپس گیری جایگاه افتخار خود در کاخ ریاست جمهوری است. در حالی که درست است که انتخابات در فیلیپین به طور گسترده ای غیرقابل پیش بینی است، احیای سریع مارکوس به خودی خود محکومیت خشمگینانه شکست عمیق نهادهای دموکراتیک این کشور است. دههها معافیت قضایی، سفید شدن تاریخی، سیاستهای مملو از فساد و رشد اقتصادی فوقالعاده، تعداد فزایندهای از فیلیپینیها را بر آن داشته تا مارکوس را در آغوش بگیرند.
یک دیکتاتوری فاجعه بار
بونگ بونگ پس از معرفی نامزدی خود برای ریاست جمهوری در سال جاری، بر "رهبری متحد کننده" تأکید کرد که فیلیپین را دوباره عالی خواهد کرد. اگرچه او آشکارا از بازگشت به دیکتاتوری حمایت نمی کند، اما سناتور سابق گفت که "اگر به پدرم اجازه داده می شد برنامه های خود را دنبال کند، من معتقدم که ما اکنون مانند سنگاپور خواهیم بود." این کاملاً طعنه آمیز است، زیرا رهبر که سنگاپور را به آنچه امروز هست تبدیل کرد، لی کوان یو، زمانی مارکوس پدر را به عنوان یک حاکم سالخورده خودخواه توصیف کرد که به همسر و دوستانش اجازه داد کشور را از طریق انحصارهای هوشمندانه پاکسازی کنند و دولت را برپا کنند. به شدت بدهکار است.»
در واقع، از هر نظر، دیکتاتوری مارکوس برای فیلیپین فاجعه آمیز بود.
در اوایل دهه 1960، قبل از اینکه مارکوس رئیس جمهور شود، فیلیپین یکی از پویاترین اقتصادهای جهان را داشت. به همین دلیل است که در سال 1965 مانیل به عنوان مقر بانک توسعه آسیایی (ADB)، یک موسسه مالی بین المللی پیشرو، پیش از سئول، تهران و توکیو انتخاب شد. اما اوضاع پس از اینکه مارکوس ریاست فیلیپین را کمی پس از ایجاد ADB در مانیل به دست گرفت، شروع به تغییر کرد. زمانی که مارکوس در بحبوحه اعتراضات ملی 21 سال بعد در سال 1986 کنار رفت، این کشور آسیای جنوب شرقی از نظر اقتصادی ورشکسته و از نظر نهادی متلاشی شده بود.
سالهای دیکتاتوری با بی رحمی شدید و فساد بومی مشخص شد. از زمان اعلام حکومت نظامی مارکوس در سال 1972، هزاران فعال فیلیپینی، روزنامه نگار و مخالفان مظنون شکنجه شده اند. برخی برای همیشه ناپدید شدند. رسانه های مستقل در حالی تعطیل شدند که سیستم دو حزبی فیلیپین به سبک آمریکایی لغو شد.
علیرغم چندین سال رشد سریع اقتصادی، مردان قدرتمند سابق فیلیپینی شاهد یک رژیم دزدسالار بودند که در اوایل دهه 1980 به ورشکستگی سقوط کرد. افراد نزدیک به رژیم میلیاردر شدند، در حالی که اکثریت قریب به اتفاق جمعیت به فقر رسیدند.
بر اساس برخی برآوردها، انتظار میرود فیلیپین بدهیهای به ارث رسیده از دوران مارکوس را تا سال 2025 بازپرداخت کند. مارکوس در طول 20 سال قدرت خود نتوانست شگفتیهای اقتصادی و صنایع جهانی را که در کشورهای همسایه کره جنوبی، تایوان و سنگاپور ظهور کرده بود، تکرار کند. .
اما در سه دهه پس از سقوط رژیم مارکوس، به جز چند استثنا، رهبران منتخب دموکراتیک فیلیپین نیز نتوانستهاند به وعدههای خود مبنی بر آزادی و رفاه عمل کنند.
توهم دموکراسی
قانون اساسی فیلیپین در سال 1987 که پس از سقوط دیکتاتوری مارکوس اعلام شد، در حالی که آزادی های اساسی سیاسی را احیا می کرد، تا حد زیادی از منافع سلسله های سیاسی و همچنین انحصارات عمده با اجتناب عمدی از اصلاحات رادیکال محافظت کرد.
در نتیجه، فیلیپین هنوز تا حد زیادی تحت کنترل نخبگان بسیار محدودی است - بیش از 70 درصد از مناصب منتخب این کشور توسط سلسله های سیاسی کنترل می شود. در کنگره فیلیپین، این سهم در سال های اخیر به بیش از 80 درصد رسیده است.
با توجه به رشد سریع اقتصادی در اوایل دهه 2010، بانک جهانی گفت 40 خانواده تجاری ثروتمند که تمایل دارند هم احزاب سیاسی و هم رسانه های بزرگ را کنترل کنند، سه چهارم رونق تازه ایجاد شده را جذب کرده اند.
در همین حال، سازمانهای دولتی به شدت با کمبود بودجه مواجه بودند، پر از سیاستمداران و مملو از فساد. مشهورترین مورد، قوه قضاییه فیلیپین است، جایی که بسیاری از قضات و مقامات تحت فشار با شر مضاعف روبرو هستند - ارعاب و رشوه.
پس جای تعجب نیست که خانواده مارکوسی، علیرغم محکومیت به اتهامات جنایی مختلف، هرگز حتی یک حکم را سپری نکردند. در اوایل سال 2018، دادگاه عالی فیلیپین، ایملدا مارکوس را به فساد مالی محکوم کرد، اما بانوی اول سابق هنوز بیرون است.
پسر او، بونگبونگ، به دلیل نقض قوانین مالیاتی محکوم شد و با این وجود در طول دههها اجازه نامزدی را داشت. معافیت از مجازات سیستمی همراه با سفید شدن تاریخی مؤسسات آموزشی در کشور و همچنین گسترش آرام تبلیغات طرفدار مارکسیست در اینترنت است.
کاستیهای تأسفبار دموکراسی فیلیپین توضیح میدهد که چرا اکثریت فیلیپینیها مکرراً در نظرسنجیها گفتهاند که از «رهبر قوی» حمایت میکنند که نباید در انتخابات یا نظارت قانونگذاری شرکت کند.
در نظرسنجی مرکز تحقیقات پیو در سال 2020، نزدیک به نیمی (47 درصد) از پاسخ دهندگان در فیلیپین گفتند که "اکثر کارمندان منتخب علاقه ای به علایق و افکار رای دهندگان عادی ندارند". یک نظرسنجی قبلی پیو در سال 2017 نشان داد که تنها حدود 15 درصد از فیلیپینی ها به طور کامل به یک سیستم لیبرال دموکراتیک متعهد هستند، در حالی که بیش از 80 درصد به یک رهبر بالقوه مستبد باز هستند. با کمال تعجب، اعضای جدید طبقه متوسط فیلیپین که به طور مرتب از کشورهای همسایه مانند سنگاپور بازدید می کنند، معمولاً از مشتاق ترین حامیان رهبری اقتدارگرا در فیلیپین هستند.
یک قرن پیش، جورج سانتایانا، نویسنده اسپانیایی هشدار داد که "کسانی که نمی توانند گذشته را به خاطر بیاورند، محکوم به تکرار آن هستند." در فیلیپین، این هشدار نبوی ثابت شد. خاطرات دردی که مارکوس بر کشور تحمیل کرد جای خود را به نوستالژی «عصر طلایی» خیالی دیکتاتور فقید داده است. و این نوستالژی، همراه با ناکامی های فراوان در سیاست دموکراتیک، راه را برای احیای مارکوس هموار کرد.
نظرات بیان شده در این مقاله متعلق به نویسنده است و لزوماً منعکس کننده موضع تحریریه الجزیره نیست.
[ad_2]
مقالات مشابه
- قرنطینه طول می کشد بار روانی از مادران به افزایش ارتفاعات جدید
- متن کامل اظهارات نواک جوکوویچ در مورد "اشتباهات" خود در COVID-19 اخبار تنیس
- بهترین توصیه میتوانید همیشه دریافت درباره مواد شیمیایی
- کل کادر مربیگری یورکشایر به دلیل رسوایی نژادپرستانه باشگاه را ترک کردند اخبار کریکت
- توضیح پی اچ متر PH متر
- آیا تحریم ها علیه RAB تغییری در سیاست ایالات متحده در قبال بنگلادش است؟ | اخبار حقوق بشر
- شرکت صادرات و واردات کالاهای مختلف از جمله کاشی و سرامیک و ارائه دهنده خدمات ترانزیت و بارگیری دریایی و ریلی و ترخیص کالا برای کشورهای مختلف از جمله روسیه و کشورهای حوزه cis و سایر نقاط جهان - بازرگانی علی قانعی
- یک اسباب بازی ایجاد کنید که بتوانید به آن افتخار کنید
- اخبار روز ایران و جهان
- فعالان از تصمیم تانزانیا برای لغو ممنوعیت دختران باردار استقبال کردند اخبار آموزشی